رسالت بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان؛ چند پیشنهاد سازنده

۲۲ اردیبهشت, ۱۳۹۴
رسالت بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان؛ چند پیشنهاد سازنده

این بنیاد خواهند بود..
اما ایده بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان ، طرحی است قابل دفاع که کاستی های سایر طرح های قبلی را ندارد. اساسنامه این بنیاد و هدف گزاری برنامه آن نیز می باید با مشورت نخبگان، پژوهشگران و روشنفکران آذربایجانی تدوین شود.
1- منظور از تاسیس چنین بنیادی نگاه عالمانه به فرهنگ و هنر در آذربایجان است. بنابراین باید تمام زوایای فرهنگ خطه مورد بررسی باشد. طبیعی است که فارسی نیز یکی از زبان های مهم در آذربایجان است و اکثریت قریب به اتفاق شعرای آذربایجانی به این زبان شعر گفته اند. می دانیم که سبک آذربایجانی یکی از سبک های مهم در ادب فارسی است که شاعرانی بزرگی چون نظامی از پیشروان آن بوده اند.
 آذربایجان یکی از کانون های فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بوده است. اهمیت آذربایجان در تدوین و قوام فارسی همسنگ خراسان و فارس است.  بسیاری از شاعران و بزرگان ادبی آذربایجان در قامت شاعری محلی متولد شدند اما به هیبت یک شاعر ملی و شناخته شده در آمدند. صدها شاعر پارسی گوی در مقبره الشعرای تبریز خفته اند که حفظ آثار، زندگی نامه و میراث آنها جزو کارکردهای چنین بنیادی خواهد بود.
2- همچنین اهمیت تحقیق و پژوهش در زبانها و گویشهای محلی آذربایجان نیز نباید مغفول واقع شود. علاوه بر گویش آذربایجانی گویش های کُردی، تالشی و لهجه مختلف ایلات آذربایجان مانند شاهسون باید مورد عنایت بنیاد فرهنگ و ادب آذربایجان و در این خصوص پژوهش های گسترده و علمی را به هم رساند.
3- همچنین شاعران، روشنفکران، وطنخواهان و مشاهیر معاصر آذربایجان نیز می تواند مورد عنایت این بنیاد قرار گیرد. زبان آذری باستان و تحقیقات گسترده از خصوص کیفیت آن و با توجه به پیشینه تحقیقات بزرگانی مانند منوچهر مرتضوی می بایست در دستور کار بنیاد فرهنگ و هنرآذربایجان قرار گیرد.
4- حفظ یادمان های فرهنگی و تلاش برای ثبت آنها در یونسکو یکی دیگر از رسالت های این بنیاد باید باشد.
5-  جلوگیری از تحریف تاریخ و رقت مفاخر ادبی کشور از خطه فرهنگ مدار آذربایجان می بایست از کارکردهای محوری بنیاد مذکور باشد. حوادث تلخی مانند تحریف جنگ های ایران و روس، تعرض و بی ادبی به تبریز و آذربایجان در کتاب های درسی جمهوری باکو، آسیب رسانی به مقبره نظامی گنجوی و… از تجربه های گذشته ما است. با عنایت به این تجارب، باید سازوکارهایی برای پاسداشت از مفاخر فرهنگی و جلوگیری از دستبرد بیگانگان صورت گیرد. پیشنهاد می شود میزهای ویژه ای برای هر یک از این موضوعات در این بنیاد تعریف شود. این برنامه ریزی باعث خواهد شد تا بخش بزرگی از داشته های فرهنگی بدون متولی نباشد.
6- استفاده از همه روشنفکران، پژوهشگران و اساتید آذربایجانی بدون وابستگی جناحی و سیاسی و به صرف دانش آکادمیک باید مد نظر قرار گیرد. محققینی چون: محمد علی موحد، رحیم رئیس نیا، پیروز رفیعیان، جلال محمدی، منصور حقیقت پور، کاوه بیات، محمد طاهری خسروشاهی، فیروز منصوری، حسین احمدی، کاظم آذری، داریوش شایگان، جواد طباطبایی، محمد علی پرقو، جواد شریف نژاد، علیرضا کفاش، رجب ایزدی، حسین گلی، مهری باقری، محبوب طالعی، رحیم نیکبخت و دهها محقق ارجمند دیگر از این زمره اند.

***

پیشنهاد ما جهت درج در اساسنامه و هدف گذاری بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان این است که به «همه زبان های موجود در جغرافیای آذربایجان» با سعه صدر و نگاه آکادمیک (نه سیاسی و نه احساسی) توجه ویژه مبذول شود و تحقیقات و پروژه های بنیادین در دستور کار قرار گیرد. این زبان های عبارت خواهند بود از : فارسی به عنوان زبان ملی و زبانهای ارزشمند دیگر منطقه به عنوان زبان محلی مردم . مانند: آذربایجانی، کُردی، تالشی، ارمنی و آشوری.
همچنین الگوی راهبردی بنیاد فرهنگ و هنر، با توجه به سیاست های کلان کشور، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و سند چشم انداز توسعه تدوین شود. فرمول بندی این اقدام می تواند چنین باشد: توجه به زبان فارسی به عنوان زبان ملی، توجه به زبان آذربایجان به عنوان زبان محلی بیشتر مردم استان های اردبیل، آذربایجان غربی و شرقی.
می دانیم که با عنایت به روال های طی شده در استانداری، اداره ارشاد و وزارت کشور موضوع فرهنگستان زبان آذری به کلی منتفی شده و عملا «بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان» موضوعیت دارد. با توجه به مشورت دولت و نهادهای سیاست گذاری با کارشناسان و دلسوزان آذربایجان و رسیدن به چنین راهکاری به نظر می رسد تمام نخبگان این خطه باید همت خود را مصروف راه اندازی این نهاد نموده و از طرح برنامه های موازی و خارج شده از دستور کار پرهیز کنند.
تاسیس بنیاد فرهنگ و هنر آذربایجان، در حقیقت پاسخ به یک مطالبه نخبگی است نه مطالبه عمومی. بنابراین نخبگان واقعی باید از این فرصت استفاده نمایند.