مراجعه همسر پیشه‌وری به سفارت ایران و تقاضای بازگشت/ سرنوشت خانواده پیشه وری چه شد؟

۱۹ آذر, ۱۳۹۷
مراجعه همسر پیشه‌وری به سفارت ایران و تقاضای بازگشت/ سرنوشت خانواده پیشه وری چه شد؟

اما نکته جالب اینجاست که خانواده پیشه‌وری به ویژه فرزندش داریوش و همسرش “معصومه رحمانی” و برادر همسرش حاضر به ادامه راه وی نشدند. آنها به درستی می‌دانستند که راهی که پیشه‌وری انتخاب‌کرد به ناکجا بود و عاقبتی نداشت. جالبتر اینکه “داریوش پیشه‌وری” از ظلم و ستم حزب توده و فرقه دموکرات که آن روزها در شوروی فعالیت می‌کردند، به آلمان غربی و ساواک پناهنده شد و با پاسپورت ایرانی از آلمان شرقی به غرب رفته و همانجا اقامت ‌گزید. از طرفی داریوش، دارای همسری به نام جواهر آذری و دو فرزند هم بود. اما او از ستم فرقه دمکرات چنان به ستوه آمده بود که خانواده خود را در شوروی رها کرد و با پاسپورت ایرانی به غرب گریخت!

جعفر پیشه‌وری دو نوه هم از تنها فرزند خود داشت که فرامرز و پرویز (با نام خانوادگی جوادزاده) نام داشتند. یکی از نکته های باریک این ماجرا آن است که با همه تبلیغاتی ضد ایرانی که فرقه و توده انجام می‌دادند، یادگار پیشه‌وری در نهایت به دامان “سرهنگ آیرملو” رئیس ایستگاه ساواک در آلمان غربی پناه برد!

پس از آزادی داریوش از اسارتی که فرقه دموکرات برای وی ترتیب داده بود، همسر پیشه وری “معصومه مصور رحمانی” نیز تلاش کرد به ایران بازگردد. به همین جهت چندین بار به مراکز دیپلماتیک ایران مراجعه کرد و خواستار بازگشت به ایران شد. بر اساس اسناد موجود دولت ایران دستکم یک بار با مراجعه وی مخالفت شد. همانگونه که در سند پیوستی آمده است، معصومه رحمانی یک بار هم به هنگام مسافرت اشرف پهلوی به شوروی، به سفارت ایران در مسکو مراجعه و دیدار با سفیر ایران جهت ارائه تقاضای بازگشت به ایران را خواستار شده بود. اما چون سفیر در مراسم تشریفات اشرف پهلوی حاضر بود، معصومه رحمانی حاضر به دیدار با وی نشد.

به هر حال همسر پیشه وری به مدت یک سال در مسکو بست نشست و در منزل آقای احمد صدری به سر برد و از بازگشت به باکو خودداری کرد زیرا از برخورد غلام یحیی (صدر فرقه) واهمه داشت و می ترسید گ.ک.ب پاسپورت ایرانی وی را توقیف کند. وی در نهایت موفق شد در ۱۸ بهمن ۱۳۴۶ با هواپیمای ایرفلوت وارد ایران شده و در تهران در منزل خواهری اش در (میدان ولیعصر) سکنی گزیند. البته مقامات شوروی مانع بازگشت مهندس رحمانی (برادر وی) شده و پاسپورت ایرانی اش را توقیف کرده بودند.

پس از بازگشت معصومه رحمانی به ایران، ایرانیان چه در سطوح حاکمیتی و چه در سطوح مردم، نه تنها هیچگونه مزاحمتی برای این بانو ایجاد نکردند بلکه با کمال احترام با او برخورد کرده و اقدامات خائنانه همسرش را به وی نسبت ندادند. بازگشت او به کشور، با بازگشت هما روستا دختر رضا روستا (صدر حزب توده در آلمان شرقی و کسی که داریوش پیشه وری برای مدنی نزد وی مانده بود) همزمان شد. در این بین ساواک تلاش کرد مصاحبه هایی از آنها گرفته و در مجله زن روز منتشر کند.

همسر پیشه وری پس از بازگشت به ایران، دیدارهایی با ساواک انجام داد و در چند برگ شرح ماوقع زندگی خود را تشریح کرد و در ادامه به معرفی ساختار متجاسرین باکو (تا جایی که اطلاع داشت) پرداخت. وی در تک نویسی هایی که برای ساواک انجام داده اظهار داشت که به تابعیت ایران باقی بوده و هرگز تغییر تابعیت نداده و هرگز در مدرسه حزبی شرکت نکرده است. وی همچنین لیستی 15 نفره از اعضای فراری که از گذشته خود پشیمان بوده و قصد بازگشت به ایران داشتند را در اختیار مسئولان وقت دولت ایران قرار داد. پیشه وری تلاش داشت به نیابت از مسکو آذربایجان را از ایران جدا کرده و مانند اکراین تحویل روس ها بدهد. اما خانواده اش به هزار زحمت تلاش کردند گذرنامه ایرانی بگیرند و در نهایت حتی به ایران بازگشتند و همکاری با ساواک را به ریزه خواری با اجنبی ترجیح دادند. میراثی که از پیشه وری ماند توسط اعضای خانواده اش و بی ریا به فراموش سپرده شده.