تظاهرات ملی تبریز نوروز 1324/ کاوه بیات

۲۲ دی, ۱۳۹۵
تظاهرات ملی تبریز نوروز 1324/ کاوه بیات

 

 

 چکیده

به رغم سعی و تلاش گسترده مقامات امنیتی شوروی برای سرکوب هرگونه تحرک ملی در حوزه تحت اشغال ارتش سرخ در تبریز از بدو هجوم ارتش سرخ به ایران  در شهریور 1320 ولی دامنه مخالفت با بیگانه کماکان برجای بود و منتظر اندک فرصتی برای بروز و ظهور. آنچه که در این بررسی بدان می پردازیم یعنی تظاهرات نوروز 1324 در تبریز و حوادث مربوط به آن یکی از نمونه های در خور توجه این مقوله است.

زمستان سال1323 برای ایران زمستان سختی بود اگرچه جنگ جهانی دوم رو به پایان داشت و این خود می­توانست از خاتمه یافتن دوران سختی و اشغال  حکایت داشته باشد ولی با اقدام دولت شوروی برای کسب امتیاز نفت شمال و بحران حاصل از امنتاع دولت وقت در رسیدگی به این درخواست  سرنوشت روشنی در پیش روی نبود در همان مراحل نخست  بحث نفت شمال دولت شوروی علاوه بر جایجایی های نظامی در سطح تهران در تأکید و پافشاری بر خواسته­اش  تمامی عوامل داخلی خود را در آنجا و دیگر حوزه ها تحت اشغال ارتش سرخ به کوچه و خیابان آورد و به دنبال به نتیجه ماندن این نوع تظاهرات برنامه های دیگری ریخت.

اگر چه مصوبات رسمی اولین کنفرانس ایالتی حزب توده در آذربایجان که با حضور 142 نماینده از تشکیلات مختلف حزبی در تا در تبریز برگزار شد از مبارزه با امپر یالسیم و محکومیت سیاست­های یک طرفی دولت ایران سخن  می­گفت و وعده تأسیس کمیته­های دهقانی و کارگری برای دفاع از منافع کار گران و دهقان­ها ولی شایعات موجود از چشم انداز دیگری حکایت داشت[1] از تسلیح اعضا حزب توده و تجهیز 500 سوار از کردهای شکاک سخن در میان بود در تدارک خود مختاری و کشتار مقامات دولتی تصرف قدرت و تدارک یک قوای دفاعی یرای جلوگیری از عبور قوای دولتی از  قافلان کوه در صورت اعزام قوا .[2]

انتشار شایعاتی از این دست که تحولات بعدی آذربایجان نشان داد چندان هم بی راه نبوده اند. طبیعتاً باعث تشدید نگرانی­های عمومی بود؛ نگرانی هایی که فقط فرصتی می­خواست تا به نحوی آشکار بیان شود.

در نوروز روز اول فروردین 1324 واحدهای ارتش ایران در تبریز ـ حدود 1500 نفرـ پس از گردهم ایی در آمادگاه تبریز و انجام مراسم  سلام در راه بازگشت به سرباز خانه­ها در خیابان های شهر رژه رفتند «از خیابان های شاهپور و خیابان ستارخان عبور نمود از خیابان شبستری و کنار رودخانه و خیابان صائب …»به مراکز خود مراجعت کردند.[3] ولی این رژه به نحو پیش بینی نشده­ای با استقبال پر شور مردم تبریز روبرو شد. به گزارش روزنامه رعد امروز «بر سر راه ایشان بیش از هفتاد هزار جمعیت در اطراف خیابان ها و کوی­ها و بالای پشت بام­ها صف بسته، ارتش دلیر خود را با صداهای زنده باد ارتش شاهنشاهی زنده و پاینده باد استقلال و عظمت ایران و ایثار پول نقره  و قربانی­های بی­شمار استقبال» کردند[4]

علاوه بر این گروهی از جوانان نیز «…در پیشاپیش ارتش حرکت کرد و احساسات میهن پرستی خود را ابراز و با پخش برگ­های الوان که حاکی از میهن پرستی و ایران دوستی ایشان…» بود و جملاتی مشابه شعارهای فوق به انضمام «محو و نابود باد خائنین میهن … احساسات خود را ابراز می­نمودند.»[5]

ظاهرا این تظاهرات با خاتمه­ی رژه واحدهای ارتش پایان نگرفت و پس از آن نیز گروهی از مردم در اطراف باغ گلستان و مقابل پاساژ پهلوی جمع شده «نمایش میهن پرستانه ی خود را ادامه داده و ابراز احساسات می­کردند.»[6]

در همان روز به گزارش روزنامه رعد امروز پنج  شش نفر[7] و بر اساس یک گزارش دولتی «چهار نفر از افراد سیویل را به نام این که ضمن ابراز احساسات از پادگان لشگر تبریز تظاهرات اهانت آمیزی بر علیه مقامات شوروی کرده­اند در شهربانی باز داشت و در خواست تعقیب آنها را نموده­بودند» [8]

ولی قربانی اصلی این ماجرا سرهنگ عزیز الله کمالی فرمانده ژاندارمری  رضائیه بود که آن روز در راه بازگشت از مهاباد به رضاییه در تبریز اقامت داشت و برای تماشای رژه به بالکن مهمانخانه ایران نو محل اقامت خود در آمد ژنرال کلینسکی فرمانده قوای شوروی در تبریز که فردای روز رژه دستور داد «این افسر را 24 ساعته از منطقه آذربایجان خارج کنند و اگر او را خارخ ننمایند او را به دادگاه نظامی خودمان تسلیم خواهیم کرد» مدعی شد که  سرهنگ کمال «…از روی بالکن کارهای خارج از نزاکت و توهین به ارتش سرخ و مامورین شوروی نموده…» است و در ادامه افزود «با این که قبلا از عملیات او در رضاییه راضی نبودیم صرفنظر کردیم و نخواستیم در عالم دوستی و اتفاق شکایت بکنیم ولی عملیات او به طوری ننگ آور بوده که مجبور شدیم خواهش بکنیم این افسر را 24 ساعته از منطقه آذربایجان خارج کنند…»[9]

سرهنگ کمال در گزارشی از این ماجرا که در همان روزها ارائه کرد در توضیح علل خشم و تغّیر مقامات شوروی نوشت برای این او را مقصردانستن که”… روز اول فروردین که ارتش ایران از خیابان عبور می­کردند از بالکن ایران نو که مشرف بر خیابان است تظاهراتی نموده یعنی دست زده در صورتی که احساسات مربوط به اهالی تبریز بود که قریب سی هزار نفر جمعیت برای عبور لشکر تظاهرات نمودند…» ظاهراً فرمانده قوای شوروی”….نسبت هتیلری و فاشیست …” نیز او داده بود که «..به هیچ وجه صحت نداشت و فقط بهانه جویی بود…»[10]

 البته سرهنگ کمال در خاطراتی که حدود چهل سال بعد نوشت علت اصلی این پیشامد را ابراز احساسات مردم نسبت به شخص خود دانست«…تصادفاً در آن روز لشکر تبریز در شهر رژه می رفت و من برای مشاهده رژه در بالکن گراند هتل ظاهر شدم و مردم به محض مشاهده من شروع به احساسات کردند( برای عملیات من در رضائیه ) و فرمانده دژبان شوروی [که] ناظر بود روی این ابراز احساسات و نارضایتی که از کارهای من در رضاییه داشتند…» به او ابلاغ کردند «…یا از آذربایجان بروم یا محاکمه و اعدام خواهم شد..».[11]

پس از تبعید سرهنگ کمال از آذربایجان در دوم فروردین 1324 نوبت به قربانی بعدی خشم مقامات شوروی رسید؛ غلامحسین رضازاده مدیر روزنامه «کلید نجات» که در دوازدهم فروردین توسط مقامات روسیه شوروی باز داشت شد .  

به گزارش روزنامه رعد امروز روز 12 فروردین «آقای رضازاده را سه نفر از روس ها با یک نفر پاسبان شهربانی به درب منزل­شان آمده و  به وسیله ماشین جیپ از خانه شان برداشته به اداره دژبانی روسی­ها می­برند.»[12]

 در ادامه گزارش رعد امروز در این واقعه آمده است که «…همان شب قریب سی نفر از افراد حزب توده به قصد غارت اداره روزنامه کلید نجات می­آیند ولی چون نگهبانان اداره روزنامه جوانان غیرتمندی بوده­اند نمی­توانند نیت شوم خود را اجرا کنند و ناامید از بیرون در تابلوی اداره را باز کرده می­برند.»[13]

به نظر می­آمد که جرم اصلی رضازاده انتشار خلاصه­ای از وقایع روز اول فروردین تبریز در ستون اخبار داخلی اولین ـ‌ وآخرین‌ـ شماره دوره جدید روزنامه کلید نجات در هفتم فروردین بود.[14] ولی در پی تلاش­های بعدی مقامات کشور برای رسیدگی به این ماجرا نکات دیگری نیز مطرح شد. در گزارشی که توسط اداره کل بازرسی کل کشور یکی از ادارات وزارت دادگستری در این زمینه صورت گرفت در کنار اشاره به انتشار خبر وقایع روز اول فروردین در روزنامه کلید نجات آمده بود « چون مدیر روزنامه مزبور تظاهراتی به نفع حزب آرمان (اراده ؟ )ملی بین اهالی کرده و حزب توده که از این موضوع ناراضی بوده مشارالیه را نزد مقامات شوروی محرک قضایای اخیر معرفی نموده و در نتیجه مداخله مامورین شوروی مشارالیه را در دژبان شوروی زندانی …» کردند[15]

در گزارش دیگری که از سوی شهربانی در همان ایام در مورد فعالیت­های سیاسی رضازاده و علل گرفتاری او تهیه شده بود نیز آمده است که وی «…در شهرستان تبریز بیانیه­های بدون امضائی به طبع رسانیده و انتشار داده است .مفاد بیانیه های مزبور از طرف دسته هواخواهان (سیدضیاء) بود که برعلیه حزب توده­ی تبریز نوشته شده است و چون حزب توده محل از جریان قضیه مطلع شدند محمد نام     بیریا لیدر معروف حزب توده­ی تبریز مراتب را به سران شوروی اطلاع داده و از آنها کمک خواسته و در نتیجه دهناد پایور شهربانی با چند افسر شوروی چند نفر از کسانی را که بیانیه هایی را منتشر می­نمودند جذب و بازداشت کردند[16]

اگر چه مقامات شوروی مدعی شدند  گرفتاری غلامحسین رضازاده «…به علت بستگی او به یکی از سازمان­های ایرانی که با یکدیگر در مجادله هستند، نبود بلکه به مناسبت تبلیغات عداوت آمیزی که از طرف نامبرده بر علیه اتحاد جماهیر شوروی و ماموریت شوروی و ارتش سرخ به عمل آمده صورت گرفته است.»[17]اما احتمالا وجه سیدضیائی کار چندان هم بی راه نبود.

در توضیح زمینه­ی حضور و فعالیت اجتماعی عناصر وابسته به تشکیلات سیدضیاءالدین طباطبایی در آذربایجان آن روزگار به دو دلیل عمده می­توان اشاره کرد یکی لحن نسبتاً انتقادی این تلاش در تکاپو نسبت به نظام پهلوی در مراحل نخست کار بود هنگامی که امثال مظفر فیروز در آن دسته بالا را داشتند و دیگری نیز تازه پا بودنش. سیدضیاءالدین در مهر 1322 به ایران مراجعت کرد و مدت زمانی هم طول کشید تا یک تشکیلات سیاسی جمع کند و از آن مهمتر طیف گسترده و متنوعی از جراید همسو با آن را سازمان دهد به همین دلیل دولت شوروی و عوامل داخلی­اش که در چند سال گذشته در حوزه تحت اشغال ارتش سرخ بسیاری از مخالفین بالفعل و بالقوه خود را شناسایی از صفحه خارج کرده بودند هنوز برای یک مقابله اساسی به آن فرصت لازم را به دست نیاورده بودند؛ این تقابل و رویارویی در اواخر زمستان 1323 با انتشار یک سلسله مقالات بی سابقه در نشریات روسیه از جمله در روزنامه ی پرودا بر ضد سید ضیاءالدین طباطبایی  پاسخ های وافی به مقصود او و یک هیاهوی مطبوعاتی گسترده به دوره اوج خود رسید.[18]

اگر داده­ها و دانسته­ها از تظاهرات روز اول فروردین مردم تبریز فقط به همین محدود گزارش­ها منتشر شده در نشریات هوادار سیدضیاءالدین طباطبایی محدود بود ـ به ویژه آن که به نظر می­آید مکاتبات رسمی فوق الذکر نیز هنوز بازتاب آشکار نیافته بود ـ می شد از کنار آن به عنوان حادثه­ای بی­اهمیت و یک گزارش تایید نشده گذشت ولی واکنش گسترده­ی عوامل شوروی نسبت به تظاهرات نوروز 1324 جایی برای شک و تردید در مورد اهمیت آن برجای نگذاشت.در حالی که مکاتبات و مذاکرات رسمی در خصوص این حوادث بین مقامات ایران و شوروی جریان داشت با خاتمه یافتن تعطیلات نوروزی جراید هوادار شوروی نیز وارد کار شدند.

 رزنامه «رهبر» در مقاله­ای تحت عنوان پیرامون قضایای اخیر تبریز مدعی شد که در تظاهرات اول فروردین «…همین اشخاص مانند مزدوران اصفهان بر علیه دولت شوروی هم تظاهراتی کردند و مرده بادهایی برای دولت شوروی کشیدند. اینک دولت شوروی برای تبعید افرادی که در روز نمایش ارتش ایران محرک تظاهراتی بر ضد دولت شوروی بوده­اند تقاضایی کرده است [19]

روزنامه «خاورنو» ارگان حزب توده در تبریز در شماره 12 فروردین خود از این که «…مشاهده می­کنیم مشتی ماجراجو و چاقوکش در رژه اول فروردین ماه ارتش ایران در تبریز از فراز بام و دیوارها فریاد زنده باد سیدضیاء الدین طباطبایی می­کشند»…و گویا «محو باد آزادی» نیز گفته بودند خیلی متاسف و متاثر شده بود[20]

 و روزنامه«داد» نیز در همین ایام ضمن اشاره به گرده همایی توده­ای­های تبریز در 16 فروردین در اعتراض به حوادث اول فروردین از صدور قطع نامه­ای در پایان این گردهمایی خبر داد. در این بیانیه صادق پادگان، هلال ناصری، علی امیرخیزی به نمایندگی از تظاهرات کنندگان خواستار مجازات غلامحسین رضازاده “مسبب تیرگی روابط ایران با شوروی” شده بودند.[21]

در این بین غلامحسین رضازاده که در اواخر فروردین برای اخراج از آذربایجان از سوی دژبانی ارتش سرخ تحویل ژاندارمری شده بود به تهران رسید.[22]

 نخست طی مخابره دو تلگراف علی حده به مقامات داخلی ـ دربار و مجلس و هیات دولت …ـ و مقامات خارجی ـ سفارتخانه های  دولت متفقین ـ پس از  اشاره به جریان بازداشت اش به مدت یک هفته «در محبس گود، تاریک و رطوبتی با بدترین وضع» این امر را مداخله در امور داخلی ایران دانسته و خواستار چاره جویی شد .[23]

آن گاه از چگونگی بازجویی­های صورت گرفته در دژبانی ارتش سرخ شرحی به دست داد و ضمن مروری مجدد بر اصل رخدادهای اول فروردین در تبریز «رژه ارتش با نواختن مارش ملی ایران و عبور از خیابان ها ، ملت ایران را شادباش می گفتند… [که]… با استقبال شدید مردم تبریز مواجه شدند…»اتهام طراح شعارهای ضد شوروی را تکذیب کرد .[24]

اگر چه مذاکرات و مکاتبات رسمی ایران و شوروی در این خصوص تا شهریور 1324 ادامه یافت ولی ابعاد مطبوعاتی آن که بر سرگذشت غلامحسین رضازاده و پاره ای از دیگر تبعیدی های این دوره متمرکز بود چند هفته ای بیشتر طول نکشید.

 در پی تبعید سرهنگ عزیزالله کمال و غلامحسین رضازاده از تبریز نخست از چاپخانه رضایی تبریز که «بنا به تقاضای کماندانی شوروی … به وسیله ی شهربانی توقیف …» شده بود[25]رفع توقیف به عمل آمد[26]و در ادامه به سرنوشت چهار نفر دیگر هم که در این ارتباط بازداشت شده بودند رسیدگی شد.

با آن که در همان مراحل نخست کار پس از تکمیل پرونده و رسیدگی قرار منع تعقیب برای آن ها صادر شده بود ولی«…نظر به اصرار مقامات شوروی در ادامه باز داشت آن ها مدتی به حالت بلاتکلیفی در زندان مانده بودند که بعداً بر اثر اقداماتی آزاد…» شدند.[27]

 تلاش مقامات کشور برای رسیدگی به درخواست احقاق حق تبعیدی­هایی چون غلامحسین رضازاده که تعداد شان به مراتب بیش از این­ها بود نیز به جایی نرسید.

انوشیروان سپهبدی که در آن ایام وزارت امور خارجه را برعهده داشت در گزارشی به نخست وزیر اظهار داشت که در مورد رضازاده نیز مانند دیگر کسانی که به حکم مقامات شوروی تعبید شده­اند «عده­ای از کارمندان دولت و اشخاص ذی نفوذ …از شهرهای شمال ایران…»کاری نمی­شود کرد. به نوشته سپهبدی روس ها می­گویند «…ما فقط آرامش نقاطی را که محل توقف نیروهای شوروی است خواهانیم و حق داریم به اتکای پیمان سه گانه از دولت ایران تعقیب و مجازات  اشخاص ماجراجو را بنماییم”. به عقیده او «فعلاً اقدامی بیش از آنچه به عمل آمد نمی­توان نمود و با این کیفیات در انتظار این که به مناسبت پایان جنگ اروپا تغییری در وضعیات  حاصل شود چاره ای نیست که چند نفری مثل رضازاده، یک چندی از نقاط محل توقف نیروهای شوروی دور باشند تا اوضاع به حال عادی برگردد.»[28]

 رویارویی و تقابلی که در این مقطع اواخر زمستان 1323 و اوایل بهار1324- آغاز شده­بود بنا به مجموعه­ای از دلایل فرونشست، موثر واقع شدن اعتراض وزارت خارجه ایران به سفارت شوروی از بابت بالا گرفتن تحریکات آن­ها در ایران و پاسخ ملایم و از در ِانکار سفیر شوروی[29] و به دنبال آن صدور فرامینی از طرف مقامات شوروی به عوامل خودـ حزب توده و شورای متحدـ در لزوم اجتناب از برخورد و رویارویی از جمه این دلایل بود.[30]

اثر کوتاه مدت تظاهرات نوروز 1324 در تبریز اعاده نوعی سکون و آرامش بود. به گزارش وابسته­ی نظامی سفارت بریتانیا رژه اول فروردین ارتش در تبریز «در کاستن از تنش و اضطراب عمومی و اعاده اعتبار ارتش ایران نقش بسزایی…» داشت.[31]

آرامش نسبی برقرار شد اگر چه می­دانیم که آرامش قبل از طوفان بود و رویارویی اصلی در پیش رو.

 

 

 



[1] گزارش وابسته ی نظامی سفارت بریتانیا در تهران، ش5،29ژانویه-4فوریه 1945به نقل از :

R.Mburrell(er)-Iran political diaries-( )-vol.12-p533 از این پس I.P.D.

[2] گزارش وابسته ی نظامی، 28-26ژانویه ی 1945،به نقل از :

I.p.d-ibid-p528

[3] روزنامه ی رعد امروز،17فروردین 1325

[4] روزنامه ی رعد امروز،17فروردین 1325

[5] همان

[6] همان

[7] همان در گزارشی دیگر از این واقعه به امضاء شفیع سلطانی حسینی، حسین(ناخوانا)و حسین لطفی زاده از طرف اهالی تبریز به وزارت کشور نیز تعدا بازداشت شدگان پنج شش نفر ذکر شده بود.بدون سربرگ-ش592،تاریخ25/1/1324سازمان اسناد ملی ایران (از این پس ساما)-3323-293

[8] وزارت دادگستری، ریاست عالی بازرسی کل کشور، ش10ف مورخه 22/3/1324مرکز اسناد و پژوهش ریاست جمهوری، اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم-از این پس ریاست جمهوری-ج5،ص366-394

[9] وزارت کشور، ژاندارمری کل کشور، کشف تلگراف رمز واصله از تبریز،ش4،2/1/1324،ریاست جمهوری پیشین،ج5،ص395-394

[10] وزارت کشور، رونوشت گزارش سرهنگ کمال،بی شماره و بی تاریخ، ریاست جمهوری،پیشین،ج5،ص396

[11] سید عزیزالله کمال،گوشه ای از خاطرات، بی جا، بی نا، چاپ مطبوعات،1361،ص 80

[12] رعد امروز، 17فروردین1324

[13] همان

[14] همان

[15] وزارت دادگستری به ریاست وزراء،ش630/ب/،18/5/1324، ریاست جمهوری، پیشین،ج5،ص 40

[16](شهربانی)، گزارش 19 فروردین 1324، ساما3323-293

[17]وزارت خارجه، رونوشت ترجمه ی یادداشت سفارت شوروی، ش415، 5سپتامبر1945/14شهریور 1324، ریاست جمهوری، پیشین، ج5، ص405

[18] برای آگاهی بیشتر بنگرید به پاسخ انتشارات پرودا نسبت به جناب آقای سید ضیاءالدین طباطبایی، نوروز 1324، انتشارات اداره ی نشریات ملی، لاله زار پاساژ بهار.

ناگفته نماند که در اشاره به تحرکات مورد بحث در یکی از جراید آن روزگار از گروه موسوم به جمعیت آزاد آذربایجان نیز یاد شده است که ظاهرا بر اساس گزارش رادیو مسکو«…یک سیاست ضد شوروی در آذربایجان اتخاذ کرده..»بود.روزنامه ی فرمان به نقل از رعد امروز، 19اردیبهشت 1324

[19] رهبر 21 فروردین 1324 به نقل از رعد امروز 24فرودین 1324

[20]خاورنو، ش 48، 12فروردین 1324 به نقل از رعد امروز 3اردیبهشت 1324

[21] داد، ش 416، 19 فروردین 1324به نقل از رعد امروز 28 فروردین 1324

[22] رعد امروز، 6اردیبهشت 1324

برای مجموعه ای از گزارش های دیگر پیرامون دستگیری و نحوه ی تبعید بعدی او بنگرید به ریاست جمهوری، پیشین،ج5، ص406- 400 و ساما،3323-293

[23] رعد امروز، 27فروردین 1324،همچنین ریاست جمهوری، پیشین، ج5، ص401

[24] رعد امروز،3اردیبهشت 1324

[25] شهربانی کل به وزارت کشور، 417/3138/1،29/1/1324(ساما3323-293)

[26] شهربانی کل به وزارت کشور، ش736، 662،3/2/1324(ساما3323-293)

[27] وزارت دادگستردی، ریاست عالی بازرسی کل، ریاست جمهوری، پیشین،ج5،ص99-398

[28] وزارت خارجه به ریاست وزراء، ش1028،تاریخ 23/2/1324، ریاست جمهوری، پیشین،ج5، ص402

[29] بولارد به وزارت خارجه ی بریتانیا،ش226، 4مارس1945به نقل از:

A.L.P.burdet-iran-under Allied Occupution-Archive Edition-2008.13vol-vol.9/1945-p.174

[30] گزارش وابسته ی نظامی،ش10،5-11مارس 1945، به نقل از:

I.P.D-vol.12opcit.-p449

[31] گزارش وابسته ی نظامی،ش10ف5-11مارس 1945به نقل از:

I.P.D-vol.12-opcit.-p 449