تطهیر زیرکانه تجزیه‌طلبی در ایران

۲۱ آبان, ۱۳۹۷
تطهیر زیرکانه تجزیه‌طلبی در ایران

ابتدا لازم است به شیوه بحث میری که از رویکرد سخیف سایر پان ترکیست‌ها پیروی می کند انتقاد کرد. او « ادعا» دارد که پژوهشگر و آکادمیسین است اما هر جا که در استدلال باز می ماند به شیوه پان‌ترکها طرف مقابل را به سلطنت طلبی متهم می‌کند! محمود افشار نیز در این یادداشت از اتهام مضحک سلطنت طلبی برکنار نمانده است. آقای میری فراموش کرده است که مثلا باید نقش یک دانشگاهی را بازی کند نه کمیته‌ها را در اوایل انقلاب. بماند که در ایفای نقش دانشگاهی نیز گاف های زیادی داده است.

* به چالش کشیدن سواد سایرین

جناب میری در رویارویی با حریف سواد و جایگاه افراد را نشانه می رود و به چالش می کشد. خواه طرف مقابل دانشجوی دانشگاه تبریز باشد خواه استاد دانشگاه تهران. اما با توجه به گزارش های تکذیب نشده پایگاه علوم انسانی فرهنگ امروز، جناب میری آخرین فرد در دانشگاه است که قابلیت این چالش را داشته باشد.

مثلا ادعای انتشار 14 مقاله علمی- پژوهشی انگلیسی فقط در یک ماه (نوامبر 2006) و 36 مقاله در کل همان سال، ادعایی است که حتی اگر وجود خارجی آنها اثبات شود، نسبتی با فعالیت های اصیل دانشگاهی ندارد. اکنون گل بود و به سبزه نیز آراسته شد. پس از جعل و تقلب در مدرک تحصیلی ( آن گونه که در سایت فرهنگ امروز افشاء شد) این بار نوبت به انحراف مسیر مطالعات آکادمیک رسیده است. رزومه ای که ایشان اخیرا در پاسخ به آقای جلایی پور داده است زمین تا آسمان با رزومه ادعایی در سایت پژوهشگاه متفاوت است.

آقای میری با کمال اعتماد به نفس می نویسد:

«یکی از عوارض محدود کردن فضای بین المللی در ایران این است که “پراید” را جای مزدا 3جا میزنند و این “جا زدن” در فضای دانشگاهی ایران هم هست . یکنفر که در هیچ مجمع بین المللی مقاله یا اثری ارائه نداده است به جای “هگل” بسته بندیش می‌کنند و به مصرف کننده ایرانی قالبش میکنند و بعد میگویند داروی “انحطاط” را یافته اند». (پایان نقل قول)

البته منظور آقای میری از آن یک نفر معلوم است و مقصود او در این نوشته هم این است که سواد و کارنامه میری از جواد طباطبایی بیشتر است. رقابت در علم چیز بدی نیست و باعث پیشرفت میشود اما به شرطی که جناب میری کارنامه تحصیلی شفافی داشته باشد. کسی‌که در دانشگاههای درجه دو اروپا، مدعی تحصیلات مبهم است (تاریخ اندیشه های علمی و ادبیات عرب که وجود واقعی چنین رشته‌هایی بعید است مگر اینکه خود ایشان آدرس دقیق‌تری بدهند) و یا تز دکتری اش را در خود-انتشاری زیلبریکس با هزینه شخصی منتشر می‌کند و با مقالاتی بدون چاپ در جایی واجد شناسنامه به ایران آمده است، بهتر است تا اطلاع ثانوی در خصوص رزومه علمی سایر افراد دارای شناسنامه سکوت‌کند (چون قبلا در خصوص ابهام در مدارک تحصیلی و مقالات ایشان در رسانه ها صحبت شده تاجائیکه خود پژوهشگاه نیز حاضر به دفاع نشده است). قصد ما چماق کردن این مسئله نیست اما مسئله این است که جناب میری در آخرین کسی است که شایستگی نقد فضای علمی کشور را دارد.

* تطهیر همکاری با اشغالگران و تجزیه طلبی

دکتر جلایی پور، اخیرا یک اظهار نظر واضح در خصوص رویکرد میری انجام داده و گفته است شما دوست دارید تبدیل به تئوریسین پان‌ترکیسم و واگرایی شوید. در مقابل جناب میری به جای رد این اتهام و تعیین نسبت با پان ترکها و تجزیه طلبان با انتشار شعری که معلوم نیست از محمود افشار باشد یا نه، نامبرده را به دلیل سرودن شعری در ذم تورانی‌ها (دشمنان تاریخی ایران در شاهنامه) ، ترکان ازبک و عثمانی ( دشمنان تاریخی ایران در دوره صفوی) به دشمنی با آذربایجان متهم کرده است!! فهوای سخن قراردادن آذربایجان در برابر ایران است چون ظاهرا ایشان دوست دارد آذربایجان را وکیل مدافع دشمنان ایران قرار دهد. که در حقیقت اینگونه نیست ولی یکی از شگردهای تجزیه طلبان همین شیوه است.

در گام بعدی با دفاع از پیشه وری و تاکید بر اینکه خائن نامیدن او ناشی از دیدگاه ایدئولوژیک است، یکبار دیگر ثابت کرده است که در چه مسیری گام بر می‌دارد! کسیکه این چنین از خود دفاع می‌کند، اصولا نیازی به دشمن ندارد. ضعف قوه استدلال جناب میری ظاهرا به قوه تمییز نیز سرایت کرده و مانع از آن شده است که بدانند این دلایل همگی در تقویت اظهارات دکتر جلایی پور است نه رد آن و چه برهانی قاطع تر از همین، برای اثبات پان ترکیسم و جدایی طلبی؟

آذربایجان چه ربطی به توران دارد؟ توران به سرزمین هایی در آن سوی آمو یا سیحون اطلاق می شد. این کُد فقط در اندیشه های پان تورانیستی دیده می شود. ضیاءگوگ آلپ بنیانگذار پان ترکیسم برای اولین بار چنین گفته بود: «میهن ترکان، ترکیه نیست، ترکستان هم نیست، بلکه کشور پهناور و جاودانی توران است!»

سوال دوم، عثمانی و ازبک چه ربطی به آذربایجان دارد؟ حکومت صفویه که از آذربایجان برخاست، سالها با این دو مقابله کرد و جنگید تا از کیان کشور دفاع کند. چرا میری و همفکرانش باید از نکوهش ازبکان و عثمانی‌های مهاجم توسط هر کسی، ناراحت شوند؟ چرا نکوهش سلاطین عثمانی و خوانین ازبک، ایشان را آزرده خاطر می کند؟ لابد مفهوم کیان کشور و دفاع مشروع نیز مفهومی ایدئولوژیک است!

از سوی دیگر، ذم ترکان در آن شعر چه ربطی به آذربایجان دارد؟ چه کسی گفته است که آذربایجان ترک است و به فرض محال که تُرک باشد، در جهان، چندین و چند قومیت و کشور ترکزبان وجود دارد. از ترکیه تا ترکمنستان و … آیا اگر فردا کشور ایران با یکی از این کشورها مشکلی جدی پیدا کرد، آقای میری و دوستانش مانند ستون پنجم کار دستگاه تبلیغاتی آنها را به عهده خواهند گرفت و از داخل به ما ضربه خواهند زد؟ اتفاقا یکی از اهداف استراتژی ترک‌سازی آذربایجان همین نکته است. استراتژی ستون پنجم مشخص است: خاموش کردن مکانیسم های دفاعی کشور با ایدئولوژی و منفی قلمداد کردن آنها، ابهام در مرز میان خادم و خائن و سپس باز کردن دروازه ها برای دشمن!

*تحریف مقاله دانشنامه جهان اسلام به نفع پیشه وری

یکی دیگر از مشکلات جدی جناب میری، ناآگاهی و ناآگاهی از این ناآگاهی است. مثلا در خصوص فرقه دموکرات فتوای جدیدی از ایشان صادر شده است که در جای خود بررسی خواهیم‌کرد. اما نکته قابل تاسف تحریف مقاله کاوه بیات در دانشنامه جهان اسلام از سوی جناب میری است که امیدواریم از روی بی دقتی های معمول اتفاق افتاده باشد نه سوء نیت. پوشیده نیست که رد اعتبارنامه پیشه وری در مجلس چهاردهم با ابتکار عمل حزب توده صورت گرفت که مقاله کاوه بیات در این خصوص صراحت دارد:

«در خلال تشکیل نخستین کنگره حزب توده در اوایل مرداد ١٣٢٣، با طرح موضوع مقاله ای که وی به مناسبت مرگ رضاشاه نوشته بود و نیز به علت اختلاف نظرهای قبلی او با عده ای از سران حزب، از حضور وی به عنوان یکی از نمایندگان منتخب حزب در این کنگره جلوگیری شد» (دانشنامه جهان اسلام).

ولی آقای میری در ابتدای یکی از مقالاتش با نقل قول مستقیم از کاوه بیات، سیدضیاءالدین طباطبایی را مقصر عمده رد اعتبار نامه پیشه وری دانسته است:

کاوه بیات می نویسد: پیشه‌وری در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده اوّل تبریز انتخاب شد ولی در ۲۳ تیرماه ۱۳۲۳ اعتبارنامه وی علی‌رغم حمایت دکتر مصدق از وی به علت مخالفت نمایندگان محافظه کار به رهبری سیدضیاءالدین طباطبائی و حمایت بعضی از نمایندگان حزب توده از آن‌ها تصویب نشد (بیات در دانشنامه جهان اسلام). (پایان نقل قول)

اگر به اصل مقاله در دانشنامه رجوع کنیم، اصولا در مقاله مذکور، اسمی از مصدق و سید ضیاء برده نشده است تا چه رسد به اینکه آنها مقصر شناخته شوند. بنابراین میری (به کرات) از یک مقدمه کذب به نتیجه معیوب رسیده است. چنانچه در پایان همان مقاله نتیجه می‌گیرد که نباید به پیشه وری (عامل روسیه شوروی و تجزیه طلب) عنوان خائن اطلاق کرد:

«آیا سید ضیاء و سید جعفر پیشه وری و دکتر مصدق خائن بودند یا خادم؟ آیا در چارچوب تحقیقات تاریخی در بستر آکادمیک ما با این مبانی مفهومی به سراغ سوژه های مطالعاتی میرویم؟ خیر! این رویکر خادم و خائن یک رویکرد ایدیولوژیک هست که برآمده از دگماتیسمی است که تاروپود به اصطلاح اصلاح طلبی را فرا گرفته و با این منطق نمی‌توان جامعه متکثر ایران را مدیریت کرد.» (پایان نقل قول)

بله، منافع تجزیه طلبان اقتضاء میکند به کسانی که با نیروهای اشغالگر کشور همکاری کرده و با لباس فرم و اسلحه های ارتش سرخ به جان مردم افتادند، خائن نگوییم بلکه مسئله را در ابهام نگهداریم زیرا فردای روزگار ممکن است عده ای مانند فرقه دموکرات پس از دعوت بیگانگان به حمله نظامی، با اشغالگران همکاری کنند. پس بهتر است نام همکاری با دشمن در زمان جنگ و اشغال را، خیانت نگذاریم و اگر ممکن بود تطهیر کنیم!!

ایجاد ابهام در مطالعات تاریخی پیرامون فرقه دموکرات و تجزیه طلبان

اما این همه تلاش میری برای «تطهیر» تجزیه طلبی نیست. ایشان استدلال محیرالعقول دیگری نیز دارند و می نویسد: «در حال حاضر من هیچ مورخ ایرانی را نمیشناسم که [در باب فرقه دموکرات آذربایجان] به اسناد روسی و آلمانی و فرانسوی و انگلیسی و حتی سوئدی و بلژیکی رجوع کرده باشد»!

 

این اظهار نظر یعنی اینکه داوری در خصوص یکی از مهم ترین فرازهای جنگ سرد و آغاز توسعه طلبی شوروی را به محال احاله دهیم! البته احمق فرض کردن مخاطب از عادات قبیح میری است که هنوز قادر به ترک آن نشده است.

مگر در اسناد آلمانی و فرانسوی و سوئدی و بلژیکی در این خصوص چیزی نوشته شده است که لازم است یک مورخ به آن رجوع کند؟ و به فرض اگر به آنها مراجعه کردیم چه تضمینی وجود دارد که آقای میری پس فردا ما را دنبال یک نخود سیاه دیگر در اسناد ژاپنی و چینی نفرستد؟! اسناد انگلیسی و امریکایی هم در این باب منتشر شده اند و اتفاقا از طرف کاوه بیات نیز ترجمه شده است (تحت عنوان گزارش کنسولگری امریکا در تبریز). بخشی از اسناد روسی نیز توسط جمیل حسنلی و سپس در ایران از سوی کاوه بیات منتشر شده است. طبق معمول آقای میری از این داده های موجود بهره نمی برد ولی خوب می داند که چگونه می‌توان موهوماتی به دانشنامه جهان اسلام نسبت داده و سپس به مخاطبانی که زحمت چک کردن منابع و مطالعه ساده را به خود نمی دهد، القاء کند.

جمع بندی

نکات فوق بخشی از کوشش های جناب میری برای تئوریزه کردن یا به قول خودشان «مفهومینه» کردن پان‌ترکیسم در کشور است. ظاهرا ایشان ماموریت تولید محتوای انبوه به صورت روزانه برای جریان واگرایی را بر عهده دارد که خیانت اش بارها به کشور ثابت شده و همواره از مرزبندی با آنها امتناع می‌کند.

همانطور که در چند مورد نشان دادم، این کوشش‌ها به رغم ژست نمایش علمی جناب میری و انجام تحقیقات برخلاف معیارهای فضای آکادمیک است و بیشتر با ابزار قرار دادن علم و تولید شبه علم برای به خدمت گرفتن برخی مفاهیم جامعه شناسی در راستای تبلیغات سیاسی واگرایانه است. روش‌شناسی میری نیز، معمولا دادن اطلاعات اولیه غلط ، مفروضاتی که تعمدا دستکاری شده، مقدمات و داده های گزینشی با هدف اثبات نتیجه ای از پیش تعیین شده است. اگر جناب میری مدعی است تعمدا و از روی غرض سیاسی، داده های اولیه را تحریف نمی‌کند (مثل چند موردی که نشان دادیم) آنگاه باید مدرک دانشگاهی‌اش را جدی نگیرد و مجددا چند واحد درسی روش تحقیق و روش شناسی دوباره بگذارند ولی اگر با این علوم مقداری آشنا است (که فرض ما چنین است) باید اصل را بر اغراض سیاسی واگرایانه ایشان بگذاریم

 

سهراب اهرابی