استفاده شوروی از احزاب قومی ایران پس از انقلاب اسلامی؛بر اساس اسناد سیا

۲۱ تیر, ۱۳۹۶
استفاده شوروی از احزاب قومی ایران پس از انقلاب اسلامی؛بر اساس اسناد سیا

هر چه زمان میگذرد، اسناد بیشتری در این خصوص منتشر میشود. در اواسط دهه 1380 خورشیدی اسناد حمایت استالین و ک گ ب از فرقه دموکرات پیشه وری و حزب دموکرات قاضی محمد منتشر شد.

هر از چندی نیز اسناد از ناحیه ویکی لیکس یا روزنامه نگاران افشارگری مانند سیمور هریش در مورد دخالت اسرائیل یا امریکا در مسائل قومی و اختصاص بودجه به جریان  های تجزیه طلب منتشر می گردد. تا پیش از انتشار چنین اسنادی، طرفداران این گروهها وانمود میکردند که آنها، مجموعه از افراد و سازمان های مستقل و آرادیخواه هستند. اما با انتشار این اسناد هر روز ابعاد بیشتری از وابستگی و غیراصیل بودن چنین گروههایی روشن میشود. بدیهی است که مطالبات گروههای وابسته به دولت های متخاصم یک کشور نیز، مطالباتی در راستای تضعیف کشور و نظام سیاسی آن خواهد بود چرا که علت وجودی احزاب قوم گرا و تجزیه طلب ایجاد چالشهای سیاسی و ژئوپولیتیک است نه چیز دیگر.

اکنون بیش از همیشه، اصالت ادعای کسانی که جریان قومیت گرا را اعم حوزه گفتمانی و نظری یا حوزه تشکیلاتی و عملیاتی (و باز اعم از میانه رو یا رادیکال) وابسته به خارج و مزدور اجنبی میدانستند، روشن میشود.

اخیرا آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) به تازگی حدود ۱۲ میلیون صفحه سند درباره فعالیت این سازمان از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۰ منتشر کرده است. اسناد منتشرشده شامل گزارش‌های سیاسی و ارزیابی‌های اطلاعاتی است.

در یکی از این ارزیابی‌های اطلاعاتی که مستندات آن تا ۱۱ آگوست ۱۹۸۳ (۲۰ مرداد ۱۳۶۲) جمع‌آوری شده، با ارزیابی «سیر نزولی در روابط ایران و اتحاد جماهیر شوروی» پیش‌بینی شده «ناسازگاری و بدگمانی دوجانبه به طور حتم مانع از برقراری روابط نزدیک در چند سال آینده خواهد شد.»

«تاریخ ایرانی» ترجمه متن کامل این سند را که تحلیلی است درباره روابط ایران و شوروی در سال‌های نخست انقلاب، خصوصا پس از بازداشت سران حزب توده منتشر کرده و وب سایت آذریها بخش های مربوط به مسائل قومی این گزارش طولانی را به صورت گزینش شده در اختیار علاقه مندان قرار میدهند و برای مطالعه متن کامل گزارش در خصوص سایر نیروهای سیاسی میتوان به وب سایت تاریخ ایرانی مراجعه کرد. برای مطالعه اصل گزارش وارد سایت سازمان اطلاعات مرکزی امریکا شوید:

 

مسکو و اقلیت‌های ایران

 در سال‌های اخیر مسکو تلاش کرده از اقلیت‌های ایران به منظور دسترسی به اطلاعات و نفوذ در مرزهای ایرانشوروی بهره گیرد. در تفاسیر مطبوعاتی نیز با اقلیت‌ها برای خودمختاری‌شان همفکری کرده تا اطمینان این گروه‌ها را جلب کند و احتمالا دولت تهران را نیز تحت فشار قرار دهد.

 شوروی با احزاب دموکرات کردستان و آذربایجان (ADP-KDP) نیز روابط تاریخی دارد. مسکو در سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ جمهوری‌های مردمی [خلقی] آذربایجان و کردستان را در ایران تاسیس کرد که عمر چندانی نداشتند.ADP و KDP ابزار نفوذی شوروی بودند و بسیاری از اعضای این گروه‌ها در سال ۱۹۴۶ به شوروی گریختند و بسیاری از آن‌ها و خانواده‌هایشان در شوروی باقی ماندند.

 در سال ۱۹۸۰ زمانی که KDP به رهبری قاسملو سیاست مقابله مسلحانه را در پیش گرفت، مسکو و حزب توده این گروه را به خیانت محکوم کردند. ADP که بیشتر به حزب توده قرابت داشت تا به KDP، به صورت علنی با رژیم مخالفت نکرده ولی ظاهرا در طول یک سال گذشته به شدت سرکوب شده است.

افزایش فشارها

مسکو ممکن است تصمیم بگیرد چشم‌اندازی برای دسترسی به اهدافش با رژیم ایران وجود ندارد و بهتر است دست از این تلاش‌ها بردارد و بی‌ثبات ساختن و براندازی رژیم را در دستور کار خود قرار دهد. ممکن است انتظار داشته باشد تا این عملکرد ایران را از جنگ با عراق منحرف کرده و این کشور را مجبور کند از حمایت شورشیان افغانستان و صدور انقلاب دست بکشد. این تصمیم می‌تواند نتیجه‌ موارد زیر باشد:

روابط میان دو کشور همچنان بدتر شود و این تفکر در شوروی شکل بگیرد که فارغ از اقدامات شوروی، ایران بدبینی ضد آمریکایی‌اش را حفظ خواهد کرد.

تغییری در رهبری ایران انجام شود و احتمالا حکومتی با رویکردهای شدید ضد شوروی بر سر قدرت بیاید.

پیشرفت مهم نظامی در عراق و یورش‌های وحشیانه به منظور صدور انقلاب صورت گیرد.

در صورتی که شوروی احساس کند روابطی میان ایران و آمریکا در حال شکل‌گیری است.

مسکو می‌تواند تلاش‌هایش برای بازسازی حزب توده و تقویت دیگر گروه‌های چپ‌گرای مخالف رژیم را شدت بخشد. اتهامات وارده از جانب حکومت ایران در ماه می ۱۹۸۳ مبنی بر اینکه حزب توده انبار تسلیحات دارد، می‌تواند حاکی از آن باشد که اعضای حزب به دستور حکومت ایران برای تحویل سلاح‌هایشان در سال‌های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ عمل نکرده‌اند. ممکن است نقشه‌هایی برای مقاومت و حتی مبارزه فعالانه وجود داشته باشند.

شوروی ممکن است این‌گونه محاسبه کند که حزب کمونیستی که فعالانه با حکومت مخالفت می‌کند می‌تواند برای مردم ناراضی ایران جذابیت داشته باشد و در درازمدت شانس بیشتری برای تاسیس یک حزب چپ‌گرای تاثیرگذار ایجاد کند. از آنجایی که حزب توده تمام شانس خود برای به قدرت رسیدن از مسیر قانونی را از دست داده انتخاب چنین گزینه‌ای توسط شوروی محتمل به نظر می‌رسد.

در بخش دیگری از گزارش آمده است:

مسکو می‌تواند انتقاداتش از ایران را به اشکال مختلف ادامه دهد و تلاش کرده تا حزب توده را به صورت زیرزمینی بازسازی کند و از حزب توده و دیگر احزاب چپ‌گرا در فعالیت‌های ضد رژیمشان حمایت به عمل بیاورد. همچنین می‌تواند با افزایش حمایت لفظی از حقوق اقلیت‌ها آن‌ها را تشویق کند تا انتقاد از تهران را افزایش دهند و بار دیگر روابطش با حزب دموکرات کردستان را بازسازی کند تا در نهایت بر ضد رژیم ایران فعالیت مشترک انجام دهند. صدای ملی ایران بار دیگر مسئله‌ بسیار حساس کردها را مطرح کرد؛ رویکرد چنین بود که از برخی مقامات دولتی انتقاد شد که دستورات [آیت‌الله] خمینی برای خودمختاری فرهنگی را نادیده گرفته‌اند. نهایتا اینکه مسکو می‌تواند با افزایش نیروها در مرز ایران و انجام عملیات، قدرت نظامی‌اش را به رخ ایران بکشد.

مسکو ممکن است تصمیم بگیرد از عناصر اقلیت مخالف رژیم حمایت مالی کند. می‌تواند روابط نزدیک با حزب دموکرات کردستان برقرار کرده و باقی‌مانده‌ حزب دموکرات آذربایجان را نیز تشویق کند تا به اپوزیسیون بپیوندند و همچنین جدایی‌طلبان بلوچ را نیز تحریک کند. این ارتباطات می‌توانند توانایی اقلیت‌ها در حمله به رژیم را افزایش بخشند. شوروی می‌تواند به میزان قابل توجهی به ایران فشار اقتصادی وارد کند. آن‌ها می‌توانند پروژه‌های کمک‌رسانی اقتصادی‌شان را به تاخیر انداخته و یا متوقف کنند. شوروی همچنین می‌تواند ایران را تهدید کند که خدمات‌رسانی به عنوان مهمترین مرکز حمل‌و‌نقل دریایی را متوقف کند.

شوروی می‌تواند این تلاش‌ها را با افزایش فشار نظامی تکمیل کند. می‌توانند بیانیه‌های تهدیدآمیز صادر کرده و در نزدیکی مرزهای ایران رزمایش نظامی انجام دهند، نیروهای مرزی‌شان را تقویت کرده و در حالت آماده‌باش قرار دهند، کمک‌های نظامی به عراق را افزایش دهند و سیاست عملیات فرامرزی با افغانستان در پیش گیرند.

با توجه به حمایت مردمی از رژیم [آیت‌الله] خمینی که به طور متعصبانه در مقابل فشارهای خارجی مقاومت می‌ورزد، بعید به نظر می‌رسد چنین سیاستی در کوتاه‌مدت جواب دهد و رژیم تغییر کند و یا مجبور به همکاری شود. مهمتر آنکه به نظر ما خطری که از پیش گرفتن چنین سیاستی متوجه شوروی می‌شود بسیار زیاد است. ممکن است شوروی به عنوان دشمن شماره‌ یک ایران جایگزین آمریکا شود و همه‌ عناصری که در داخل حکومت موافق برقراری رابطه با آمریکا در برابر تهدید شوروی هستند را تقویت کند. اگر چنین تحولاتی صورت گیرد مهمترین هدف کوتاه‌مدت شوروی از میان می‌رود.

در همین زمینه بخوانید

محمدتقی زهتابی و همکاری با حزب بعث+سند

آذربایجان در اسناد سفارت امریکا